انتقادات فوَرانی آرین و زیر گرفتن اسلام و جریانات اسلامی
بِسْمِ اللَّه وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
توضیحاتی از سماء نسبت به
انتقادات فوَرانی آرین:
مشکل انتقادات آقای آرین علاوه بر خشم آلود و فوَرانی بودنشان اینست که
بجای مطلب مورد بحث (تنازل
و سازشکاری؛ بهای اُسطوره شدن ماندِلای تروریست؟!)
به نقد اسلام و موحدین آزادیخواه و حکومت آیندۀ آنها و گذشتۀ حرکتهای
اسلامی و خلط آن با خمینی و نظام ولایت مطلقه و..... پرداخته است؛ و لکن در
رابطه با مطلب مورد نظر حتی یک جمله را به بحث و نقد نکشیده و معلوم نیست
که چرا اینقدر این مطلب او را جوشانده است؟! امیدواریم که آرین عزیز مطلب
مربوطه را مطالعه کرده باشند؛ هرچند متأسفانه چنین به نظر نمی رسد؟! چرا که
در مطلب سماء نلسون ماندلا بسیار محترم داشته شده، و حتی دوستانی معترض
بودند که چقدر میتوان روش کار ماندلا را به روش کار مسلمینِ صدر اسلام به
رهبری حضرت محمد تشبیه کرد؟! و لکن چنین به نظر می رسد که دوست منتقدمان
ماندلا را زیاده از حد نگریسته و کار ایشان را مطلق نموده (همان اُسطوره
سازی) و انتسابِ «تنازل و سازشکاری» به ایشان را (که حقیقتی انکار ناپذیر و
بسیار آفتابی است) گناهی بزرگ! تصور کرده؛ و در نتیجه بسیار متأثر شده است.
و این در حالیست که این دلسوختۀ ماندلا و معتقد به روش مُدارای ایشان؛
انتقاداتش در حقِ «سماء و جریانات مختلف
اسلامی و کلا اسلام و مسلمین» بسیار انکاری و پایمال کننده بوده و
اصلا بوی خصومت می دهند!!! و هرچه اسلام و پیامبر اسلام و جریانات اسلامی و
جوامع اسلامی است زیر گرفته و همه را از پنجرۀ عملکرد خمینی و نظام ولایت
مطلقه اش نگریسته است؟!
همچنین
متأسفانه نقد ایشان نسبت به ازدواج پیامبر با عائشه و مسائل صلح حُدَیبیه
و....... زیاده از حد نسنجیده و دور از واقع و حقیقت است: در این رابطه
همین بس که سن ازدواج عائشه (ام المؤمنین) جِدا قابل بحث و نقادی است و
سندی برای اثبات ۹ سالگی ایشان (هنگام ازدواج) وجود ندارد؛ و دوست منتقد
متأسفانه در اینجا به تعالیم عامیانۀ آخوندی تکیه نموده است؟! در حالی که
چنین کاری نه قاعده و قانون اسلامی دارد، و نه منصوص و مستند به حرفی از
قرآن مُنزَل و احادیث مُسلَّم است؟! و در این رابطه علاوه بر اینکه روایات
بسیار «متعدد و متناقض» است؛ از مردم
آن دوره نیز و حتی از مخالفان کافرکیش (که دائما در کمین محمد بودند و
برایش تهمتها درست کردند) اعتراضی به ثبت نرسیده است. بگذریم از اینکه
تأسیس و تکمیل اسلام (و احکام مختلف آن) یک دورۀ زمانی ۲۳ را طی کرده است؛
و بگذریم از اینکه در تفکر توحیدی و در قرآن مُنزَل هیچ رسولی در زندگی
بشری اش معصوم نیست، و موحدین آزادیخواه نیز روی همین خط و منهج حرکت می
کنند.
و اما مسائل صلح حُدَیبیه:
حذف نام محمد رسول الله و بجای آن درج محمد بن عبدلله در صلح نامۀ حدیبیه
(و همچنین بعضی خواست های دیگر) بنابر اصـــرار و شرط گذاری کُفار قریش و
در یک آتش بس دو جانبه صورت گرفت. و اتفاقا دلیل کفار قریش در این رابطه در
حد خودش بجا بود! و بهمین خاطر حضرت محمد با آن موافقت نمود. کفار قریش
گفتند: در این صلح نامه باید محمد بن عبد الله نوشته شود نه محمد رسول
الله! زیرا اعتراف به عبارتِ رسول الله (صلح با رســــولِ الله) چیزی برای
کفار قریش باقی نمی گذاشت؛ و چنین القاء می شد که آنها با
«رسولِ الله و فرستادۀ خدا» صلح کرده
اند؛ و این یک اعتراف ضمنی می شد بر رسالت الهی محمد و موضع کفرآمیز
خودشان. و طبعا قرآن حکیم نیز مخالف تحمیل عبارتِ «محمد رسول الله» بر غیر
مسلمین و اعتراف آنها بر رسالت توحیدی اوست؛ و این خودش یک نمونۀ عالیِ
آزادگی در سیرۀ نبوی و صلح طلبی ایشان (حتی با کُفّار حربی) و اعتقاد به
آزادی در تدین و دینداری و تحمل عقاید و حقوق دیگران است. و در متن مطلب
سماء نیز در این رابطه چنین آمده است:
بنابر این، نلسون ماندلا و کنگرۀ ملی آفریقا مصالحه نکردند؛ بلکه تنازل
نمودند و کارشان به سازش کشیده شد؛ و همین بود که حتی عصر ماندلا چندان
پربار نبود. و اما بدتر از آن اوضـــاع جانشینان اوست؛ جانشینانی که بی مزه
هستند و بویی از عدالت طلبی و آزادیخواهی از آنها به مشام نمی رسد؛ و حتی
در مَظِنّۀ فساد مالی و سیاسی قرار گرفته اند. اینست که قرآن حکیم دعوت به
صلح و مصالحه میکند نه تنازل و سازشکاری:
وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ
إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (انفال -
۶۱):
«وقتی که به سِلم و صلح میل کردند، تو هم به سِلم و صلح میل کن، و در اين
رابطه بر الله توکل نما».
و طبعا صلح و مصالحه (که بیانگر توازنِ طرفین است و تنها بنابر توازن قوا
معنا میدهد) میتواند اهداف مبارزه را متحقق و جامۀ عمل پوشد؛ لکن تنازل و
سازشکاری (که از روی ناچاری و احتمال بدتر شدن اوضاع و یا بنابر خیانتکاری
واقع میشود) اهداف مبارزه و خواست های تعیین شده را عقیم و پایمال می سازد.
و این فرق اساسی بین «صُلح و مُصالحه» و «تنازُل و سازشکاری» است.
سماء - ۲۵ صفر ۱۴۳۵ - ۸ دی ۱۳۹۲
|