بسم الله الرحمن الرحيم
وفات اربکان و تداوم نهضت اسلامی استاد نجم الدین اربکان (مؤسس حرکت اسلامی ترکیه) در سن ۸۵ سالگی به دیار باقی شتافت و دیروز جنازۀ ایشان در شهر استانبول طی مراسمی پرشکوه و صدها هزار نفره و با حضور رؤسای احزاب و مقامات دولت ترکیه و شرکت بسیاری از شخصیتهای جهان اسلام و نمایندگان احزاب اسلامی تشییع و به خاک سپرده شد. بدین مناسبت سازمان موحدین آزادیخواه ایران ضمن تسلیت به بازماندگان و راهروان این بزرگمرد تــاریخ ترکیه، آرزو می کنیم که راه و طریق اسلامی اش بردوام و پر رهرو باشد. یاد و نامش رفیع و بلند و رحمت الله و جنت رضوان نصیبش باد.
;
حقا که مطالعۀ تاریخ ترکیه
برای مسلمین بسیار ضروریست؛ از این جهت که این مملکت نزدیک به
۶ قرن مرکز خلافت اسلامی بود؛ و روی این عنوان بر بخش بزرگی از جهان
اسلام حکمرانی می کرد. و بگذریم از همۀ ضعفهای اساسی و فرعی اش، آخرین سنگر
مسلمین در برابر استعمارگران غربی و صلیبی بود؛ دولتی که دامنۀ خود را تا
عمق اروپا گسترش داد؛ و اما سرانجام بعنوان
«بزرگترین دولت اسلامی معاصر» توسط استعمار فرانسه و انگلیس و با
همکاری خیانتکاران محلی در دوران جنگ جهانگیر اول سقوط کرد. و لکن این اول
کار بود؛ و بعد از سقوط دولت عثمانی نظامی دست نشانده و کافرکیش بر خـــود
ترکیۀ جدید (استعماری) تحمیل گردید؛ و عنصر خائن و غداری مثل مصطفی کمال
(که روزگاری فرماندۀ نیروهای عثمانی بود) در آن حاکمیت مطلقه پیدا کرد (مثل
رضاخان ایران)؛ و در این مرکز خلافت و اسلامیت همه چیز معکوس گردید و
«اسلام و مسلمانی»
بکلی ممنوع گشت. و بر این اساس پایتخت از استانبول به آنکارا تغییر مکان
داد؛ خط و زبان عربی (اسلامی) حذف و اذان و نماز ترکی گردید؛
و حتی
قرائت قرآن ممنوع شد.
همچنین لباس محلی اروپایی و روسری زنان در مدارس و
ادارات ممنوعیت پیدا کرد؛ کما اینکه تاریخ اروپایی رسمی و ایام تعطیلی در
ترکیۀ جدید (استعماری) تحمیل شد و..... و خلاصه اسلام و مسلمین در هر بعدی
محروم و مقهور و دخالتشان در سیاست و حکومت در قلۀ خطرات قرار گرفت و
مجازاتش اعدام
و زندان شد. و اما از طرف دیگر فساد و فحشاء و میخوارگی آزاد؛ و قوانین
دولتی در سایۀ زور سلاح جیش عَلمانی (لائیک)
غربی گردید. و آنگـاه ترکیۀ جدید! از همان اوایل استعمار صهیونی را برسمیت
شناخت؛ و در همین راستا این نظام دست نشانده و کافرکیش که می بایست
«از فرق سر تا نوک پا غربی شود» به عضویت
پیمان ناتو درآمد؛ لکن بعد از دهها سال هنوز به عضویت اتحادۀ اروپا در
نیامده است. و طبعا در این
میدان مسلمانان زیادی
«کشتار و اعدام و زندانی» و دچار سرکوب و
خفقان گشتند؛ تا جایی که در دهۀ
۴۰ (ه - ش) عدنان مندریس نخست وزیر اصلاح طلب علمانی! به جرم تنازل
و نرمش در برابر مسلمین توسط جیش اسلام ستیز ترکیه دستگیر و در جزیرۀ
اِمرالی همراه با یارانش اعدام شد. و جهت روشنی وضع ترکیه بعد از سقوط دولت
عثمانی و تحمیل نظام کافرکیش عَلمانی (سکولاریسم کافرکیش) این مثال بسیار
روشنگر میباشد: «شتری آوردند و رویش کتابهای
اسلامی و قرآن و حدیث بار کردند؛ و او را رو به قبله نموده و راندند! و این
جمله را بدرقۀ راهش کردند: برو!
و از کجا آمده ای به همانجا برگرد».
بعد از اینهمه ظلم و جنایت
و
اسلام ستیزی؛ و بعد از کودتای ارتش عَلمانی (لائیک) در سال
۱۳۴۰ (هـ - ش) و اعدام عدنان مندریس؛ مردم ترکیه آتشین تر گردید؛ و
بجای تسلیم شدن، در مبارزه و مخالفت با نظام کافرکیش کمالی راسخ تر و صریح
تر گشت؛ و حتی از کار اصلاح طلبی عدنان مندریس هم عبور نمود. و در اینجا
بود که نجم الدین اربکان پا به عرصۀ ظهور نهاد و با استفاده از ارث فکری
بدیع الزمان سعید نورسی دست بکار شد و اولین حزب ملی - اسلامی موسوم به
«نظام وطنی» را در سال
۱۳۵۰ (هـ - ش) تأسیس کرد. اما اسلام ستیزان عَلمانی تاب تحمل این
حزب را نیاورده و دیری نپایید که آن را منحل کردند. لکن مُبارز خستگی
ناپذیر نجم الدین اربکان کسی نبود که این مانع تراشی او را منصرف و از
مبارزات آزادیخواهانه و دارای ماهیت اسلامی بازدارد؛ و در نتیجه حزب جدیدی
را به نام «سلامت وطنی» تأسیس نمود؛ حزبی
که در اندک فرصتی موفقیت های بزرگی بدست آورد و علاوه بر حضوری قوی در
مجلس؛ با بلند اِجَویت حکومت ائتلافی تشکیل داد و چند وزارتخانه را بخود
اختصاص داد و اربکان هم سمت معاونت نخست وزیری را بعهده گرفت. و اما اسلام
ستیزان عَلمانی و سلاح بدست احساس کردند که اوضاع خطرناک و چاره در
«کودتای جدیدی!» میباشد؛ وهمین بود که
در سال
۶۰ (هـ - ش) مجددا کودتا کردند و دروازۀ همۀ احزاب را بستند؛ اما
هدف اصلی بستن میدان فعالیت مسلمین بود.
لکن با توجه به اینکه
مردم ترکیه «مسلمان و اسلامخواه» بودند اثبات کردند که: یا میدانی برای کار
سیاسی وجود نخواهد داشت؛ و یا اینکه مسلمین در آن شریک خواهند بود و آزادی
و فعالیت آنها «بنیان سیاست و فعالیت سیاسی»
را تشکیل می دهد؛ چرا که وقتی جامعه ای مسلمان است؛ ممنوعیت فعالیت
مسلمین مساوی با ممنوعیت فعالیت آن مجتمع خواهد بود. و بهمین جهت وقتی بعد
از کودتای سال
۶۰ مجددا دروازه های سیاست و احزاب را باز کردند؛ فعالیت نیروهای
اسلامی که در رأس آنها «نجم الدین اربکان»
قرار داشت از سر گرفته شد؛ و علیرغم سیاستهای قبلی مبنی بر
«ممنوعیت فعالیت مسلمین» و انحلال متناوب
احزابی که ماهیت اسلامی داشتند؛ جلو فعالیت آنها را بصورت مطلق بگیرند؛ و
از همین روی «حزب رفاه» تشکیل و در
اولین انتخابات آرای وسیعی بدست آورد و با حزب راه راست یک حکومت ائتلافی
تشکیل داد. و در اینجا بود که باز کودتاچیان به فکر کودتا افتادند؛ و آخرش
یک کودتای نرم (تهدیدی) علیه حکومت اربکان و تانسو شلر بعمل آوردند
(کودتای سوم!)؛ که به دنبالش اربکان
برکنار و از فعالیت سیاسی محروم و حزب رفاه نیز منحل گشت. بعد از حزب رفاه
نوبت تأسیس «حزب فضیلت» رسید؛ که دیری
نپایید و آن را هم منحل کردند. آنگاه این مبارزان حزب جدیدی به نام
«سعادت» تأسیس کردند؛ و با چنین صعوباتی
به مبارزات خود ادامه دادند. و اما سرانجام بعد از تقریبا
۸۰ سال سرکوب خونین عَلمانی و استبداد لائیکی، سرانجام در انتخابات
سال
۸۶ (هـ - ش) همۀ دولت اعم از «مجلس و
حکومت و ریاست جمهوری» به دست احزاب جدید اسلامی به رهبری رجب طیب
اردوغان افتاد (یعنی حزب عدالت و توسعه -
که بنابر محرومیت اربکان از فعالیت سیاسی از حزب فضیلت - به رهبری رجایی
کوتان - انشعاب کرد)، حزبی که رهبرانش افتخار شاگردی نجم الدین اربکان را
دارند، و با وجود تفــاوت روش با حزب کنونی اربکان (حزب سعــادت)، لکن بر
«ماهیت اسلامی و برنامه های ملی - ملی گروش»
اصرار ورزیدند و دنبال ملی و مردمی کردن
«دولت و حکومت» هستند؛ به طوری که همین حالا در ترکیۀ عَلمانی! از
بزرگترین نفوذ مردمی برخوردار بوده و اســـلام ستیزان در همۀ عرصه های
سیاسی و مردمی به حاشیه رفته اند.
سازمـــان موحدین آزادیخواه ایــــران ۲۷ ربیع الاول ۱۴۳۲ - ۱۱ اسفند ۱۳۸۹
|