بسم الله الرحمن الرحیم
قیام مردم تونس و تفاوتهایش با جنبش سبز
حدود یک ماه است
که مردم مظلوم و زیر سلطۀ تونس علیه نظام استبدادی و سرکوبگر بن علی قیام
کرده اند؛ نظام مُستبد و دست نشانده ای که به کمک دُوَل ناتویی غرب، طی
۲۳ سال گذشته یک
وضع فرعونی و پر تبعیض و خفقان آور در این مملکتِ خوش آب و هوا برقرار کرده
و (همانند نظام ولایت مطلقه) زمین و زمان را بر مردم بیچارۀ آن تنگ و تاریک
نموده است؛ تا جایی که در این «سرزمین پر
نعمت» و دارای جمعیتی
۶ میلیونی! بیکاری
بیداد می کند؛ و حتی بنابر آمار حکومتی
۲۲ درصدِ
«فارغ التحصیلات دانشگاهی اش» بیکار می
باشند. و اما غدارانه تر از اینها اینست: در این مدتِ طولانی، مجتمع
مسلمانِ این مملکت بیگانه تلقی شده و اسلامیت در آن تا حد ممنوعیت رسیده
است؛ بنحوی که حتی نماز خواندن برای جوانانش مشکل آفرین می باشد. و بجای آن
این مملکتِ سیاحی به مرکز فساد و فحشای غربی مبدل شده و در راستای غربی
سازی آن عداوت را به اوج خود رسانده اند؛ بحدی که روسری زنان مسلمان پوششی
خارجی! تلقی شده و رسما ممنوع! اعلام شده است؛ و در محدودۀ دولت استبدادی
مایۀ محرومیت است. همچنین در این مدت
۲۳ ساله! سعی
فراوان بعمل آمده که زبان استعمارگران فرانسوی جانشین
«زبان عربی!» شود؛ و بدین خاطر (بصورت
منظم و هدفدار) این زبان ملی و دینی و تاریخی توسط این حکومت خائن و دست
نشانده، تحقیر و منزوی و به حاشیه رانده شده است؛
بطوری که توجه بدان! نشانۀ
دلبستگی و همبستگی با جریانات اسلامی قلمداد می گردد؛ که برای محرومیت
کسی
همین قدر کافی میباشد. این وضع سیاه و استبدادی و استعماری و اسلام ستیزانه تا حدود یک ماه پیش و به کمک استعمارگران جهانخوار غربی ادامه یافت؛ تا اینکه یک فارغ التحصیل دانشگاهی به نام «محمد بو عزیزی» از فرط محرومیت و حتی جلوگیری از «عربانۀ سبزی فروشی اش» در وسط مردم و در شهر «سیدی بوزید» خود را به آتش کشید و بر اثر آن جان خود را از دست داد. وعمل قهرمانانۀ این جوان تحصیل کرده، غیرت و غضب مردم به جان آمده را شعله ور ساخته و مردم آن شهر بلا فاصله به خیابانها ریختند و برعلیه نظام استبدادیِ بن علی فریاد زدند و شعار دادند؛ و بدین ترتیب این قیام به فاصلۀ چند روز به شهرهای دیگر نیز کشیده شد؛ بنحوی که تا امروز (که این نظام استبدادی به لرزه در آمده است) مُستمرا ادامه داشته و تا عمق پایتخت (شهر تونس) رسیده است. البته روبَه صفتان استبدادی نیز مکاریها نموده و چند استاندار و وزیر داخلی را برکنار نموده اند؛ اما مردم بجان آمده و قیام کرده فریب این مکاریها را نخورده و قاطعانه به قیام خود ادامه داده اند؛ و تاکنون «دهها شهید و صدها مجروح و هزاران زندانی» را تقدیم راه آزادی و عدالت کرده اند. و اما این بهای ضروری همین حالا به ثمر نشسته و استبدادیان خائن را به ذلت و گدایی کشانده و آنها را در آستانۀ سقوط قرار داده است؛ و خود بن علی بارها در این مدت تصریح کرده که «وصَلت رِسالتکم! وصَلت رِسالة الشعب! فهمتُ! فهمتُ!»؛ همان چیزی که شاه خائن می گفت: «من پیام انقلاب شما را شنیدم». بله این ظالمانِ مکار در دروغگویی حد و مرز نمی شناسند؛ اما مردم نیز آنها را طی سالها استبداد و سرکوبگری خوب شناخته اند؛ و همین بود که امروز جمعه درجوابِ این مکار مستبد یک تظاهرات بزرگ و دهها هزار نفری در برابر وزارت داخلی براه انداختند و خواستار استعفای بن علی شدند. و در شهرهای دیگر نیز مثل همیشه مردم فریاد زدند: لا اله الا الله، بن علی عَدَو الله. تونس حُرّة حُرّة، بن علي علی برة (تونس آزاد و شریف است؛ بن علی بیرون شو، گُم شو) حال ای خالق بزرگ و ای ملجاء مظلومان! این قیام بر حق و عادلانه را به سر منزل مقصود برسان و آن را در سایۀ تداوم قیام مردم پیروز گردان. باشد که در ایران ما نیز چنین قیامی برپا و به زوال استبداد منتهی شود.
و اما تفاوتهای قیام آزادیخواهانۀ تونس با جنبش سبز ایران:
اولا:
قیام تونس،
مردمی و وابسته به مـردم است؛ و سر و تهِ آن در عمق اجتماع قرار دارد؛ اما
قیام سبز ایران، اصلاح طلبانه بود و از اعتراض اصلاح طلبان منشاء گرفت؛ و
سرش در عمق نظام استبدادی قرار داشت.
هرچند درست است که قیام سبز نتوانست
نظام استبدادی ولایت مطلقه را ساقط نماید؛ اما توانست آن را به لرزه
درآورده و دو شقه نماید؛ امری که هنوز ادامه دارد و بخش بزرگی از رأس و
بدنۀ استبدادِ ولایت مطلقه به صف مردم درآمده است. و ان شاء الله در قدم
بعدی و در «سه سالۀ پیش رو» پیروزی از آن مردم ایران خواهد بود و نظام
استبدادی در ایران برای همیشه زائل خواهد شد.
ثانیا:
قیام تونس،
ممتد و مستمر و همه روزه است؛ و با توجه به تفاوت اول، اسیر مناسبتها و
ایام نظام استبدادی و یا مُضحکتر ازاینها اسیر اجازۀ نهادهای حاکم نگردید
(مشکلی که قیام سبز ایران بدین امر گرفتار بود و نتوانست از محدودۀ
مناسبتها و ایام استبدادی و رُخصت ظالمانِ حاکم خارج گردد و در کار خود
مستمر و پیگیر باشد). و بجای اینکه در تونس اعتراضات ماهانه و یا فصلی
باشد؛ شبانه روز! بود؛ و با گرمی و حرارت و بدون اینکه به استبدادیان مَجال
بدهند؛ در قیام خود پیگیری کردند و نگذاشتند حتی «خون
شهدایشان» خشک شود؛ و حالا هم با قوت تمام این قیام ادامه دارد و ان
شاء الله به زودی شاهد سقوط این نظام خبیث و استبدادی و استعماری خواهیم
بود.
ثالثا:
قیام تونس،
سریعا فراگیر و در بیشتر شهرها مردم به صحنه آمدند و با نیروهای استبدادی
درگیر شدند؛ و حتی شهر تونس (پایتخت) در قیام خود اندکی تأخیر نمود؛ و
اما حال قیام مردم در آنجا هم غوغا می کند. اما متأسفانه در ایران قیام سبز
فراگیر نشد و سطح ایران را فرا نگرفت و «بصورت مؤثر»
از چند شهر بزرگ تجاوز نکرد. و این عامل حقیقتا ناشی از ماهیت رأس و رهبری
جنبش بود؛ که در نظام ولایت مطلقه قرار داشت؛ و حتی احزاب سیاسی در پشتبانی
از رهبران اصلاح طلب متفق نبودند و دراین رابطه تردید و واهمه وجود داشت؛
که نکند اصلاح طلبان از مردم و نیروهای سیاسی سوء استفاده کنند؛ و در همان
حال چیزی نصیب مردم و آزادیخواهان نشود.
و حقیقتش اینست که:
اصلاح طلبان (بنابر سابقه ای که دارند) من بعد هم بسادگی و بدون موضع
و برنامۀ مشخص، نمیتوانند اعتماد مردم و جریانات آزادیخواه را کسب نمایند.
بالاخره باید هدف همۀ مخالفانِ نظام استبدادی؛ برقراری آزادی و مردمسالاری
و کثرتگرایی باشد؛ و به تبع آن باید همۀ اطراف و جهات در چنین کاری سهیم
باشند؛ و این خودش نیازمند آشتی ملی و مصالحه و تن دادن به
«انتخابات آزاد» است.
سازمان موحدین آزادیخواه ایران ۹ صفر ۱۴۳۲ - ۲۴ دی ۱۳۸۹
|