بسم الله الرحمن الرحيم

مرگ پدر و شهادت دختر: حقّست این جرقۀ نهایی باشد

کسی تصور نمی کرد که مرگ عزت الله سحابی و تشییع جنازه اش برای نظام ولایت مطلقه اینقدر مصیبت بار و پر هزینه خواهد بود؛ چرا که درست است که کار ملی - مذهبیها برای نظام ولایت مطلقه همیشه مُهم بوده و به قول مرحوم سحابی آنها را همیشه رقیب خود دیده است؛ اما حقیقتش اینست که شهادت هاله سحابی (در جریان تشییع جنازۀ پدر و درگیری با عمال ولایت مطلقه - ۱۱ خرداد) مرگ پدرش را بصورت بسیار بلیغ و رسا منعکس نمود؛ و نه تنها همۀ دردها و آلام سحابی ها و ملی - مذهبیها را به صحنه آورد؛ بلکه درد و رنج یک ملت استبداد زده و سرکوب شده را مجددا زنده کرد و به قله رساند؛ آخر تو را به خدا در مملکتی! نتوانی حتی جنازۀ یک بزرگ مرد را به آرامی تشییع و به خاک بسپاری؟؟!! آری؛ شهادت هاله سحابی مرگ پدر را کلا تحت الشعاع قرار داد و نظام ولایت مطلقه را عمیقا رُسوا و هر چه بی آبروتر نمود. و طبعا هاله (دختر عزادار پدر!) که اصلا برای وضعیت بحرانی پدرش از زندان استبداد مرخصی گرفته بود؛ میباست بعد از عزاداری به زندان برگردد؛ اما بجای زندان در مراسم تشییع پدر! لگد کوب و به شهادت رسید. و جالب اینکه مستبدین ولایت مطلقه میخواهند مسئلۀ شهادت هاله را در محدودۀ ضربات مستقیم! مورد بحث قرار دهند (که میتوانند آن را پنهان سازند؛ همانطورکه با دفن فوری ایشان! خواستند هم ماهیت ضربه ها پنهان بماند؛ و هم از تشییع جنازۀ مردمی جلوگیری نمودند)؛ اما نسبت به این حقیقت تجاهل میکنند که ایشان «درمیدان درگیری با عُمال ولایت مطلقه» جان خود را از دست داد و در مواجهه با آنها به شهادت رسید. و ما بعنوان موحدین آزادیخواه ضمن تقبیح همۀ جنایات و سرکوبگریهای نظام ولایت مطلقه و تعامل وحشیانه با تشییع جنازۀ سحابی و شهادت دخترش و دفن شبانۀ ایشان؛ اعلام می داریم: مرگ هاله سحابی کار نظام ولایت مطلقه را در سراشیبی جدیدی قرار داده؛ و ان شاء الله از این سراشیبی جدید بیرون نخواهد آمد و تا تهِ دره پیش خواهد رفت. آری؛ اگر نحوۀ مرگ فاطمۀ زهراء با «انبوه خرافات» پوشیده شده؛ اما مردم ایران آن خرافات را به صورت زنده! در نحوۀ مرگ هاله سحابی و در نظام ولایت مطلقه مشاهده کردند؛ و لکن اگر در روایات فاطمه بنابر تصمیم خانوادگی و بدست همسرش شبانه دفن گردید؛ اما این بار این استبداد ولایت مطلقه بود که جنازۀ هاله را «به زور و بدون اذن خانواده اش و در تاریکی شب!» دفن نمود. خدایا این ظلمها را سبب زوال استبداد ولایت مطلقه بگردان و مردم ایران را از شر این نظام خلاص نما. و آرزو میکنیم که نظام ولایت مطلقه و رؤسای استبدادی اش دامنگیر این پدر و دخترِ مظلوم و دلسوز شوند.

نظام ولایت مطلقه سه دهه است که ایران را قبضه کرده و مردم ایران را سرکوب و پایمال می سازد؛ لکن قبل از آن هم؛ نظام پهلوی حدود شش دهه! ایران را قبضه کرد و مردم ایران را سرکوب و پایمال نمود. و با توجه به ماهیت بسیاری از مخالفینِ نظام ولایت مطلقه و خاصتا بنابر روش و منش طیف اسلام ستیز، استبداد و سرکوبگری در ایران حتی بعد از نظام ولایت مطلقه نیز تداوم خواهد یافت؛ و مردم ایران تا روزی که «لیاقتِ آزادی و استقلال و ترقی» پیدا می کند! در وضعیت استبدادی - استعماری - فرقه ای این طرف و آن طرف کرده و روی آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی بخود نخواهد دید. و شاید این همان رازی است که امثال عزت الله سحابی را و ملی - مذهبی ها را و جریان ارشاد شریعتی را و دیگر جریانات اهل آزادی و استقلال را هم بدین اصل رسانده که: صرف تغییر نظامهای استبدادی کارساز نیست؛ و با زوال هر استبدادی! یک استبداد دیگر از راه فرا میرسد؛ و این یک حقیقت است و همه آن را به چشم خود می بینیم. و طبعا موحدین آزادیخواه نیز من البدایه قضیۀ «استبداد حاکم و استبداد محکوم» را طرح نموده و در مورد آن روشنگری و نظریه پردازی کرده است؛ چرا که با دقت در ماهیت و عملکرد مخالفانِ نظام استبدادی حاکم، به عیان می بینیم که در صورت تغییر نظام استبدادی، افق جدید و نوین چندان روشن نخواهد بود؛ و بعد از جنگ ها و تخریب مملکت؛ آنکه قــدرت جنگی و تخریبی و زمینه های وابستگی اش به خــارج بیشتر است؛ جانشین مُستبدین قبلی خواهند گشت. بگذریم از اینکه بسیاری از مخالفان استبداد و به اصطلاح آزادیخواهان امروز! همکارانِ «استبداد شاهنشاهی و ولایت فقیهی» و جزو احزاب و گروههای استبدادی بوده اند؛ و حالا آزادیخواه شده اند (یعنی شعار آزادی سر می دهند!)؛ و امید می رود که اینها تغییر کرده باشند و واقعا آزادیخــواه و مردمسالار و کثرتگرا شده باشند؛ هر چند در میان «عُمال استبدادِ شاهنشاهی» کمتر تغییری به چشم می خــورد؛ و حتی حالا بیش از دورۀ پهلــوی پر خشم و کینه اند و با همکاری استعمار خبری دنبال احیای نظام ساسانی هستند؟! و خاصتا اینها چشم دیدن مسلمین را ندارند و به خیال راندن اسلام از ایران می باشند؟! آیا با این وضع حتی ایرانِ آینده روی آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی بخود خواهد دید؟!

بنابر این؛ زمانی می توانیم به آیندۀ ایران و آزادی و استقلال و ترقی آن امیدوار باشیم که از همین حالا بجای اندیشیدن به چگونگی انبار کردن ذخایر جنگی و هموار کردن راههای حمایت خارجی؛ به این فکر باشیم که چگونه آرای مردم را در «انتخابات آزاد و مُتکثر» کسب نماییم و پیروزی را از صندوقهای سالم بیرون بکشیم. و ما تصور  می کنیم که ملی - مذهبیها و بسیاری از سبزها و بعضی از احزاب و سازمانها و طیفی از مُلاها و مراجع شیعه و سنی، و همچنین قشرهای وسیعی از مردم ایران در سراسر مملکت به این «روشِ پیروز و مبارک» می اندیشند؛ روشی که رو به گسترش نهاده و راه نجات ایران از استبداد و استعمار است. و طبعا همۀ اقوام و مذاهب و مسالک ایران تنها از راه آزادی و مردمسالاری و کثرتگرایی و در محیطی آرام و دارای انتخابات آزاد و متکثر به نتیجه میرسند. و خاصتا ما به همۀ اطراف اعلام می داریم که: اسلام ستیزان دشمنان مردم ایران بوده و همانند فرقه گرایان و نژادپرستان آب به آسیاب استبداد و استعمار میریزند و اصلا بیشترشان عوامل و مزدور آنها هستند؛ و این افراد و جریانات دنبال آنند که ایران روی آزادی و استقلال و رشد به خود نبیند و همیشه در وضع «استبدادی - استعماری - فرقه ای» دست و پا بزند.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۱ رجب ۱۴۳۲ - ۱۲ خرداد ۱۳۹۰