بسم الله الرحمن الرحيم

آزادسازی مصر: فتحُ الفتوح تاریخ مُعاصر

تقریبا هفته ای است که قیام وسیع و بی سابقه ای در مصر آغاز شده است، قیامی که جرقۀ آن در تونس زده شد؛ قیامی سراسری و پر حجم و استبداد براندازی که شعار اصلی آن چنین می باشد: الشَعب یُرید اِسقاط النِظام ( مردم میخواهند نظام استبدادی را ساقط نمایند). و قیامی که با توجه به اهمیت منطقه ای و جهانی آن، نه تنها قیام پیروزمند تونس را تحت الشعاع خود قرار داده؛ بلکه در صدر اخبار منطقه و جهان قرار گرفته؛ و حتی به کل اخبار! تبدیل گشته است. این قیام عظیم که در روز جمعه اوج گرفت (جمعۀ خشم!) حقیقتا خواب را از چشم استبدادیان و استعمارگران (در سطح منطقه و جهان) بکلی ربوده است؛ و خاصتا آن بشر ستیزان بیم آن را دارند که پیروزی این قیام طوفان زا آتش به خرمن پوشالی نظامهای استبدادی و استعماری در جهان اسلام بیندازد و آنها را تماما جارو نماید؛ و زمینه ساز «آزادی و استقلال مِلل منطقه و جهان اسلام» بگردد. و با توجه به اینکه همین حالا در ممالکی مثل اردن و یمن و سودان و الجزایر و...... شعله های این امر مُبارک بلند شده است؛ این بشارت را واقعی تر نشان می دهد. و ما بعنوان موحدین آزادیخواه هزاران سلام می فرستیم به مردم حق طلب و آزادیخواه و بپاخاستۀ مصر و دیگر مِلل مسلمان؛ که راه مقابله با استبداد و استعمار در پیش گرفته اند، و از رب العالمین میخواهیم که یار و همراهشان باشد؛ و آنها را در این کار عظیم و راهگشا پیروز و موفق گرداند.

بله؛ مردم مسلمان مصر که دهها سال است گرفتار سلطۀ نظام دست نشانده و استبدادی و خیانتکار نامبارک شده اند؛ و در این مدتِ طولانی مسلوب الاراده و سرکوب گشته اند؛ علیرغم خسارات جانی و مالی بسیار (که در طول همین یک هفته دهها شهید و صدها زخمی و هزاران زندانی تقدیم نموده اند) در قیام آزادیخواهانه و ضد استبدادی - استعماری خود «بسیار جدی» هستند؛ و مثلا همین امروز (سه شنبه) در سراسر مصر یک تظاهرات پر حجم و میلیونی برپا شده؛ و تنها در میدان التحریر القاهره (پایتخت) حوالی دو میلیون انسانِ بپاخاسته حضور پیدا کرده است. باشد که به زودی شاهد سقوط نظام فرعونی و استعماری نامبارک باشیم؛ و این «فتح مُبین» را که میتواند بزرگترین پیروزی برای مسلمین در تاریخ معاصر (و حتی منشاء تحولات بزرگتر بشود) جشن بگیریم. طبعا دول ناتویی همراه با استعمار صهیونی بسیار تلاش میکنند تا از پیروزی این قیام تحول آفرین و احیاء کننده جلوگیری نمایند؛ و میخواهند به شکلی! نظام فرعونی نامبارک را سرپا نگه دارند و مردم و نیروهای مخالف را «وادار به سازش» نمایند؛ چیزی که ان شاء الله بدان نخواهند رسید؛ کما اینکه در تونس هم حیله هاشان بجایی نرسیده و قیام مردم تونس دارد مراحل تکمیلی خود را طی می نماید.

اما ببینیم که اهمیت مصر در چه چیزهایی نهفته است و این همه حساسیت نسبت به «سرنوشت حاکمیت آن» از چه اموری نشأت می گیرد؟ مصر در ابعاد مختلفی قابل بحث و مطالعه است؛ و در هر بعدی دارای موقعیت خاصی می باشد، و از جمله در ابعاد «تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، علمی، و جمعیتی» موقعیت ممتازی داراست. اما آنچه در رابطه با قیام عظیم و مردمی آن حساسیت و اهمیت خاصی دارد، مواردی است که مُختصرا چنین هستند:

اولا مصر «تاج ممالک عربی» بحساب می آید؛ کما اینکه در سطح جهــان اسلام یک مملکت اســــــاسی تلقی می شود. بدین جهت با آزادسازی مصر بسیاری از ممالک عربی و غیر عربی در جهان اسلام (که آبستن قیامهای آزادیخواهانه و ضد استعماری هستند) شجاعت قیام و انقلاب و به اصطلاح وضعیت انقلابی پیدا خواهند کرد؛ امری که جوامع اسلامی را میتواند وارد «مرحلۀ جدیدی» نماید؛ و حتی ممکن است بجایی برسد که آرزوی دیرینۀ مسلمین را که همانا «احیای اسلام و امت اسلامی» است جامۀ عمل پوشد. و مخصوصا حالا که تونس هم در قیام آزادیخواهانه و ضد استعماری خود پیروز شده و قیامهای دیگری هم در الجزایر و اردن و یمن و سودان و.... به راه افتاده است؛ امید می رود که با پیروزی قیام سراسری و توفندۀ مصر آن قیامها نیز شعله ورتر شوند؛ و به امید الله دامنه شان به «ایران و جزیرة العرب» هم کشیده خواهد شد، و بدنبالش دیگر جوامع اسلامی هم (که همه آنها گرفتار نظامهای استبدادی و استعماری شده اند) طعم خلاق و پرثمر آزادی و مردمسالاری و کثرتگرایی را خواهند چشید. و بدیهی است در چنین صورتی؛ هم استبدادیان و نظامهای استبدادی زائل خواهند شد؛ و هم سلطۀ غدارانه و غارتگرانۀ استعماری از سرممالک و جوامع اسلامی برداشته خواهد شد. و طبعا با به ثمر نشستن قیامهای آزادیبخش در مصر و دیگر ممالک عربی آنچه حتی بدون جنگ و خونریزی زائل و محو خواهد گشت؛ مُصیبت استعمار صهیونی در فلسطین است؛ چرا که با آزادسازی «دُوَل الطَوق - طوق امنی» که حافظ و سپر استعمار صهیونی شده اند (وعبارتند از مصر و اردن و سوریه و لبنان) این عصارۀ استعمار و اشغالگری بلا حامی و بلا پوشش خواهد گشت؛ و غاصبان صهیونی جز ترک فلسطین و انهزام راه دیگری نخواهند داشت. و بالبداهه جهان غرب نیز با ظهور توازن جدید در عرصۀ جهانی همه چیزش را فدای استعمار صهیونی نخواهد کرد. بگذریم از اینکه بالاخره غرب مجبور است (و توسط مردمانش مجبور خواهد شد) که با جهان اسلام وارد صلح و آشتی گردد و به صلح و آشتی جهانی و زندگی مسالمت آمیز تن بدهد؛ و دست از مبناء و استراتژی «سلطه بر جهان» بشویَد؛ و من جمله آزادی و استقلال جوامع اسلامی را به رسمیت بشناسد.

ثانیا بنابر اهمیت اساسی که دولت مصر دارد؛ غرب استعماری و دول ناتویی آن را به تکیه گاه خود جهت تسلط بر ممالک عربی قرار داده بودند؛ و جهت وارد کردن آن به دایرۀ نفوذ خود تلاشهای زیادی بخرج دادند؛ و از جمله برای کشاندن دولت مصر جهتِ «سازش با استعمار صهیونی»، کل صحرای سیناء را (که غاصبان صهیونی آن را اشغال کرده بودند) پس دادند؛ سازشی که از نظر مردم مصر و همۀ مسلمانان جهان یک خیانتِ مُسلم تلقی گردید؛ خیانتی که به ریاست انور سادات روی داد (در کمپ دوید آمریکا)؛ همان ساداتی که توسط مسلمانان مصر بالاخره مُجازات گردیده و به قتل رسید. اما با وجود این، معاون مُستبد و خیانتکارش که حسنی مبارک بود (افسر نیروی هوایی) راه خیانت و استبداد او را ادامه داد و دولت مصر را به «پایگاه اصلی سلطه گرانِ غربی و صهیونی» در منطقه تبدیل کرد (وضعی که دهها سال و تا امروز ادامه داشته است). و لکن حالا با شعله ور شدن قیام استبداد برانداز مردم، همۀ طرحهای استعماری و صهیونی در «معرض نابودی» قرار گرفته است؛ و همین است که دُوَل ناتویی و آمریکای سلطه گر و استعمار صهیونی واقعا اوضاعشان بهم خورده است؛ و از فرط سرخوردگی (دراین هنگامۀ قیام!) به فکر اصلاحات سیاسی افتاده اند (همانند اصلاحات دورۀ پهلوی در ایران! و بنحوی که از راه اصلاحات استعماری! نظام استبداد و خیانتِ نامبارک حفظ گردد)؛ و بهمین خاطر «به یاد دمکراسی!» افتاده اند؛ و از اینکه مصر بدست اسلام گرایان بیفتد؛ ابراز نگرانی میکنند؟! حال باید به آنها گفت: ای دشمنان بشر؛ تا پیش از قیام مردم کجا بودید و چرا افسار مزدورانتان را دهها سال گسیخته و مثل سگ هار به جان مردم انداخته بودید؟! آیا غیر از اینست که نه تنها شریک «سلطه گری و غارتگری و خیانتکاری» آنها بودید؛ بلکه حتی بانی این جرائم بوده اید؟؟!! و لکن علیرغم همۀ مکاریهای استبدادی - استعماری ان شاء الله مردم مصر حاکم بر سرنوشت خود خواهند گشت.

ثالثا مصر صاحب کانال سوئز است؛ کانالی که «آبراهۀ شرق و غرب» را تشکیل میدهد و از خاک آن عبور میکند؛ و دولت مصر میتواند از طریق آن درآمدهای هنگفتی را بدست آورد؛ و خاصتا اینکه راه نفتی غرب همین کانال! است. و از جهتی این کانال حتی از تنگۀ هرمز و خلیج مسلمین (خلیج ایران و عرب) اساسی تر میباشد؛ چرا که این کانال تنها آبراهۀ نفتی نیست؛ بلکه راه آبی شرق و غرب جهان است. و البته باید دانست که اگر ممالک اسلامی، آزادی و سیادت و استقلال بدست آورند؛ باید بگوییم که همۀ اهرمها «در جهان اسلام!» واقع شده اند (از منابع خام گرفته تا نیروی انسانی و تا راههای آبی و.....)؛ و طبعا کانال سوئز و خلیج مسلمین و تنگه های بسفر و داردانل و.... از جمله نقاط حساس جغرافیای جهان بوده و درممالک اسلامی واقع شده اند. و اصلا جنگ و اشغالگری غربی و روسی هم بخاطر بدست گرفتن همین اهرمهای اساسی میباشد. خوب وقتی مملکتی همانند مصر دارای چنین موقعیت حساس جغرافیایی است؛ معلوم است که جنگ و صلح با آن چه اهمیتی پیدا می کند؟! (اهمیت اقتصادی و اهمیت سیاسی)؛ و نیز «اهمیت عسکری»؛ تا جایی که در همین چند روزۀ قیام بخاطر اینکه احتمالا برای کانال سوئز مشاکلی پیش آید و در امر وصـول نفت به غرب! کُندی صورت بگیرد؛ قیمت نفت در سطح جهان بشکه ای ۱۰ دلار! افزایش پیدا کرد؛ و حتی این بحث مطرح گردید که آیا قیام مردم مصر «تأثیری در اقتصاد جهانی» خواهد داشت یا نه؟! اینست که این قیام مردمی و پیروزی آن و بازگشت این مملکت اساسی به دست مسلمین؛ حقیقتا فتح الفتوح معاصر برای مسلمین قلمداد می شود؛ و در میدان تأثیر حتما اغراق نخواهد بود اگر آن را به فتح ایران ساسانی و فتح قسطنطینه تشبیه نماییم؛ و همانطور که آن فتوحات اسلامی راهگشا بودند؛ آزادسازی مُجدد مصر توسط مردم مسلمان آن؛ میتواند راه «قیام جهانی مسلمین» را بگشاید و استبداد و استعمار را بکلی براندازد.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۲۷ صفر ۱۴۳۲ - ۱۲ بهمن ۱۳۸۹